عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار
کند و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی
و از غم زندگی برایش اشک بریزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست، بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری
آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن یک همراه واقعی است
که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست، بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است ....عمیقا باور دارم
سلام متنت زیباست ولی چرا این همه غم
نمی تونم درکت کنم .ولی می فهممت
شاد وسربلند باشی
سلام داداشی مهربونم. خوبی چه خبرا خیلی وقت بود که به وبلاگت سر نزده بودم. چرا این همه از غم گفتی ؟ خدای نکرده چیزی شده؟ البته خوب درکت میکنم چی میگی. این دنیا پر از آدمای کثیف شده همه جا رو بوی نفرت و انتقام گرفته . احساس خفگی میکنم.