امام حسین خالق عشق است و وارث داستان کربلا  

او اسطوره است و خاندانش راهیان حقیقی این وادی.

و من شاید، گاهی، فقط نامش را بر زبان دارم

حیف این بزرگوار ...!!


آمدم تا در دل تو جا کنم اما نشد

 در برت هنگامه ها بر پا کنم اما نشد

آمدم  تا با سکوت و با خموشی های خود

راز در دل مانده را افشا کنم اما نشد

آمدم گریان بگویم قصه از ناگفته ها

صحبت از این عشق بی پروا کنم اما نشد

آمدم تا عاشقانه سر نهم بر شانه ات

از غم دوری شکایت ها کنم اما نشد

آمدم تا با غزل های خیال انگیز خود

واژه ی عشق تو را معنا کنم اما نشد

آمدم تا پرتو نوری شوم در خانه ات

در کنارت عقده دل وا کنم اما نشد

آمدم تا انتهای کوچه باغ چشم تو

این من سرگشته را پیدا کنم اما نشد

آمدم با حال زار و گریه بی اختیار

سینه را از اشک خود دریا کنم اما نشد

آمدم تا گویم از دستت چه آمد بر سرم

هر چه خواهی با دل شیدا کنم اما نشد

آمدم از سرنوشت تلخ و دردآلود خود

شکوه از بی رحمی دنیا کنم اما نشد

آمدم با مهربانی تا که افسونت کنم

همزبانی با دل رسوا کنم اما نشد!!