یکسال گذشت و برگی دگر از دفتر عمرمان ورق خورد . انگار همین دو سه روز پیش بود که سال ۸۶ آغاز شد. اینقدر سرگرم کارهای مختلف شدیم که گذر زمان را متوجه نشدیم و موقعی به خودمون اومدیم که دیدیم آخر ساله و چیزی به آغاز بهاری دیگه نمونده . جا داره در این واپسین روزهای آخر سال مروری داشته باشیم به کارنامه اعمالمون و ببینیم در این یکساله گذشته با پرونده اعمالمون چه کردیم و چقدر تونستیم از این فرصتهای که داشتیم استفاده کنیم ؟ بیاییم یه حساب و کتابی کنیم و ببینیم در این سالی که در حال گذر از اون هستیم بازنده بودیم یا برنده ؟ منفعت بریدم یا اینکه ضرر کردیم ؟ خوشا به حال اونهایی که از این فرصتها استفاده کردن و ره توشه خودشان را برداشته و به خوشحالی و شادمانی به استقبال بهار دیگر میرود و بدا به حال اونهایی که نتونستن از این فرصت به نحو احسن استفاده کنند و با دلی محزون پای به بهار دیگر می گذارند .
اما دوستان عزیز
بیاییم با خود عهد کنیم و قرار بگذاریم که از گذشته عبرت بگیریم و از فرصتها استفاده کنیم
قبل از آنکه آنها را از دست بدهیم . چرا که هیچ تضمینی نیست که بتوانیم فرصت دیگری بدست آوریم .
بیاییم با خود و خدای خود عهد ببیندیم از لحظه لحظه فرصتها استفاده مطلوب کنیم تا در
روز های واپسین  افسوس  گذشته را نخوریم.
بیاییم به گونه ای باشیم که در هنگام تحویل سال شاهد تحول حال در خود باشیم .

خورشید، در حال غروب است

و هفت ستاره روشن در آسمان، آغوش گشوده هشتمین اخترند.

کبوتران بال میزنند آسمانی را که چشم هایمان سال هاست به آن دوخته شده

صدای بال کبوتران در صدای سنج عزاداران می پیچد

و خواب مسموم انگورهای پیچیده بر خوشه های حادثه آشفته می شود،

خورشید، ذره ذره در عطش چشم هایش رسوب می کند...

www.ataei.blogsky.com