به یاد آنان که با هجرتشان جانمان را به آتش می کشند !!

مرگ؛ سکوتی راز آلود

گسستنی از تو و پیوستنی با آن دیگری

زندگی که درک و تجسمش سخت است

دوری که تلخ است

خاطراتی که تجدید نمی شوند

اشکهایی که هیچ تاثیری ندارند

خاکهایی که جز فراموشی و سردی هیچ نمی کنند مگر امانت دارشان کرده باشی

لبخندها تلخ می شوند، نوشت با نیش همراه می شود

یادها «لقب خدایش بیامرزد» می گیرند

و ...

هبوطت از این سرزمین بهر خویشتنت پر از شادی و نور باد

و

تولد دوباره ات بی من، مبارک

و من روزی به تو خواهم پیوست و در انتظار آن روز خواهم نشست