یا ابا صالح المهدی(عج)

انتظار برایم مفهوم غروب بى‏سرانجامى را یافته . هرچند بى تو معنى انتظار را، با عاطفه‏هاى عاشقانه دردم درآمیختم و همه تن، قفس شدم . قفسى که هیج معبودى جز تو بدان راه نمى‏یافت .

واى چه بگویم که هنوز ترا نفهمیدم و درک نکردم . نگاه منتظرى را که به انتظارست، چراغ دلش، هنوز هم سوسو مى‏زند . هنوز هم نمى‏دانم که از کدام ساحل رسیدى که عشقها و فریادهاى رسوائى‏ام را با خود بردى . هنوز هم نمى‏دانم ...

از کجا روییدى که شکفتن غنچه‏هاى مرده را آرزو مى‏کردى؟

مگر با چه خزانها سخن گفته بودى از شب که این چنین دردآشناى سحر بودى، که زمستان پاره‏اى از ابهامش را به تو بخشید .

هنوز هم نمى‏دانم چگونه و با چه تصویر مبهم خیال‏انگیزى به کوره‏راههاى ذهنم رسوخ کردى؟

کدام قاصدک را خروشیدى که پیغامهایش همه آسمانى شد؟

کدام لاله را در سنگفرش جاده‏ها به انتظار نهادى که زمین از سرخى‏اش سیراب شد؟

هنوز هم نمى‏دانم .

با کدام سجاده عرشى در اوج قلبها به نماز ایستادى؟

و با چه قلبى به انجمن منتظران لبخند زدى؟

هنوز هم نمى‏دانم

چرا گل انتظار را به ارمغان نهادى؟

هنوز هم نمى‏دانم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
جمال سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ http://kah-gel.blogfa.com

سلام امیدوارم حالت خوب باشه
خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم
اگه دوست داری یه سر بهم بزن....اگرم اومدی و دوست داشتی بگو لینکت کنم

برات آرزوی موفقیت دارم
یا علی

سیده حمیده چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:32 ب.ظ http://unrivalled.blogfa.com/

سلام وب خیلی قشنگی دارید
با تبادل لینک موافقید؟
موفق باشی
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد