مادر! از آن روز که نامردى و بى غیرتى پیمان در ثقیفه بستند و سینه‏ى داغدارت را در پشت در شکستند و رنگ نیلوفر بر چهره‏ات زدند دانستم که روزى نیز شمشیر کین بر فرق قرآن فرود خواهد آمد و دستان کوچک من باید خون از پیکر محراب بشویند . پس از تو همیشه به یاد اشک‏هاى گونه ات، گونه هایم راتر مى‏کنم و به لبخندهاى دلنشینت در تلاطم بغض، به روى درد تبسم مى‏کنم . ولى مادر نخل‏هارا سر مى‏برند و رو بروى چشمانم جاده‏اى از خون مى‏کشند و جانم را در پیکر نازنینم قطعه قطعه مى‏کنند . تو کجایى که چشم‏هاى بى قرار مرا از اشک بشویى و دستان اندوهم را که با شدت خشم بر سر مى‏زنم، در دستت‏بگیرى و بوسه بر پیشانیم زنى، تا لحظه‏اى آرام گیرم .

مادر! پس از تو باید جگر گوشه‏هایت را یا با جگرى پاره ببینم و اشک حسرت بر چهره بیافشانم و یا بر سر نیزه را در تلاوت قرآن به تماشا بنشینم .

مادر! من سر بر چوبه‏ى محمل کوبیده‏ام، تواین دردها را صدبار کشیده‏ى و این زخم‏هارا بارها بر پیکر خویش دیده‏اى، هم آن روز که دستان باغبان، لاله‏هایت را بى شرمانه بستند و تورا در داغ غربتش با سینه‏اى خونین در کوچه کشاندند و هم امروز که هم‏چون کبوترى بال و پر شکسته در بستر پرواز افتاده‏اى و تمام دردها را هم‏چون بغض در سینه فرو مى‏خورى و هیچ نمى‏گویى . تا آنکه اشک‏هایش را در چاه مى‏ریزد و با او درد دل مى‏گوید از داغ تو نسوزد و قامت‏خمیده‏اش از درد غربتت نشکند .

و تو مادر روبروى چشمانم دیدگانت را آرام برهم مى‏نهى و دستانت را بى‏اختیار از سرم رها مى‏سازى و هم‏چون آفتاب رنج غربتش غریبانه غروب مى‏کنى .

نظرات 7 + ارسال نظر
شکوفه سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:38 ب.ظ http://www.haramedelam.blogsky.com/

سلام ..

می دونم که خیلی وقته نیومدم اینجا سر بزنم ..

ولی واقعا وقت نمی کنم و خیلی کم انلاین میشم ..

به هر حال هر کجا که باشی موفق و سلامت باشی ..

در پناه حق

آرش شریف زاده عبدی چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:49 ق.ظ http://www.arashabdi.com

فاطمه، مادر همه ی ما؟!؟!؟!

مهتاب چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ب.ظ

سلام خوبی
مطلبهات خیلی جالبه واقعا دستت درد نکنه
امیدوارم هر جا که هستی موفق معید باشی
خدانگهدار

مبارز حق یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.roohebidar.persianblog.com

سلام
وبلاگت قشنگه . منم دارم تو وبلاگم در مورد راههای بیدار شدن روحمون می نویسم فکر می کنی چه طوری می تونیم اونو بیدار کنیم؟

بینام سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:14 ق.ظ http://nabakhshoodeh.blogsky.com

سلام/کارت خوبه موفق باشی/اگه یا تیادل لینک موافقی من رو لینک کن و خبرم کن تا من هم لینک تو رو اضافه کنم/
خدانگهدار

ریحانه چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ق.ظ http://sahele-del.blogfa.com/

سلام
وبلاگ خیلی خوبی دارید با مطالب بسیار زیباو دلنشین.همواره موفق باشی.در پناه حق.

رهگذر گمنام چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://live2love4ever.blogfa.com

مرا عمری به دنبالت کشاندی


سرانجامم به خاکستر نشاندی


ربودی دفتر دل را و افسوس


که سطری هم از این دفتر نخواندی


گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت


پس از مرگم سرکشی هم فشاندی


گذشت از من ولی آخر نگفتی


که بعد از من به امید که مان


[گل] به روز شدم [گل]

[بوسه] منتظرتم [خونسرد]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد