گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین منو عشق تو فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من ده
گفتی که باید بروم حوصله ای نیست
گفتی کمی فکر خودم باشم و آنوقت
جز عشق تو در خاطر من شعله ای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهتبگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
ایول خیلی قشنگ مینویسی
قربانت سینا
ای چاه نهفته! راه پنداشتمت
ای چشم سیاه! آه چشم سیاه
آتش بودی نگاه پنداشتمت